-
۸۶
جمعه 11 آذرماه سال 1390 00:07
چوبها را آتش بزن ، همانگونه که آتش به جانم زده ای.
-
۸۵
پنجشنبه 21 مهرماه سال 1390 23:59
حلقه ای دستانت تنگ تر می شوند .. اما من ، چون شیشه میشکنم در آغوشت...
-
۸۴
دوشنبه 18 مهرماه سال 1390 00:10
عصیانگرم ، رامم می کنی؟!
-
۸۳
چهارشنبه 6 مهرماه سال 1390 22:21
سکوتم شکستنی نیست ، اوج دردم را دریاب.
-
۸۲
دوشنبه 14 شهریورماه سال 1390 03:03
کاری کن...که خیالت رفتنی نیست ، از هوایم .
-
۸۱
جمعه 4 شهریورماه سال 1390 04:22
می چکی از چشمانم ، می شکافی راهت به پیراهن حریرم ، ادامه می دهی راهت بر زمین جا خوش می کنی اما.. شوری رد پایت بر لبمانم می ماند.
-
۸۰
چهارشنبه 19 مردادماه سال 1390 01:26
مرا دریاب تا در یابنده ای تو باشم.
-
۷۹
جمعه 14 مردادماه سال 1390 04:27
از سکوت طولانیِ من،در هم می شکنند قلم هایم.
-
۷۸
چهارشنبه 5 مردادماه سال 1390 02:08
نفسی نیست تا در نی خروشم،در تن رمقی نیست تا با عشوه و نازی ، دلت را به غوغا کشم.
-
۷۷
یکشنبه 2 مردادماه سال 1390 00:19
در گوش من نجوا کن .. به نرمی پر ، به خوش صدایی بلبل، که هنوز امیدی هست.
-
۷۶
سهشنبه 28 تیرماه سال 1390 01:13
غم را خبر کنید.. امشب نکوبد در ِ خانه ی من ، که جوابی ندارد چشمان منتظر من.
-
۷۵
جمعه 24 تیرماه سال 1390 01:26
هیس.. دهان گندت را ببند،از آن بوی دروغ به مشمایم می رسد.
-
۷۴
چهارشنبه 15 تیرماه سال 1390 02:24
دوست دارم روزها بخندم ،بخندم بخندم که در آخر غش کنم از خنده، دوست دارم فقط فقط بگردم ،شاد باشم بپرم برم هوا ،حس کنم به آسمون نزدیکم ، بی خیال همه چی و همه کس فقط خودم و خودم باشم ولی.. بنگر ببین دور ورم رو ،زندگی رو ببین.. ملت بی حس رو ببین همه چی یخ کرده منجمدم می کنه ،از گفتن حرف های دلم هراس دارم ، کسی نیست .. درها...
-
۷۳
سهشنبه 7 تیرماه سال 1390 15:15
نمی دانم تو «نی» زن یا «نیزه» زنی،هر چی باشی باش ولی..دل زخمیِ مرا بس است.
-
۷۲
سهشنبه 7 تیرماه سال 1390 15:07
پیله ای تنهایی من، در غم تنهاییم ادبم کن ، تا مبدا عهد تو را بشسکته و با دیگری دوست شوم..
-
۷۱
دوشنبه 6 تیرماه سال 1390 02:26
کشان کشان پاهای خسته ام را در عابر پیاده به سوی خانه می کشانم ، از خیابانی به کوچه ای از فرعی به اصلی می پیچم تا هر چه زودتر به اتاق بی کسم برسم.. مغزم از فکرهای مشوش سوت می کشد ، دیگر رمقی ندارم .. هر چند لحظه سرم را بالا می گیرم تا بدانم به کجا رسیده ام و باز ادامه می دهم ، بار دیگه از بعد چندین بار سرم را بالا می...
-
۷۰
جمعه 3 تیرماه سال 1390 02:48
عزیزم ادعاهات رو تخته کن با خودت ببر ، برای من فرقی نمی کنه کم و زیادش ..تو هم مثل بقیه ای.
-
۶۹
سهشنبه 31 خردادماه سال 1390 01:33
من ز تکرار منفورم ..و تو تکرار هدیه ام می کنی.
-
۶۸..هومن
چهارشنبه 25 خردادماه سال 1390 15:35
یک چیز غمگینی بنویس..به من هم اشاره کن به شب هم اشاره کن بین روزهای پنج شنبه ی رنگارنگ
-
۶۷..هومن
چهارشنبه 25 خردادماه سال 1390 15:33
باور کن شب ها لغت اشک از لغت ـ چشمهایش ـ جاریست...
-
۶۶..هومن
چهارشنبه 25 خردادماه سال 1390 15:31
جهان به دو چیز زنده بود...اولی شاعر و دومی شاعر و شما هر دورا کشتید...
-
۶۵..هومن
سهشنبه 24 خردادماه سال 1390 17:51
نیمکت ها انسان را می کشند...این را روزی به پسرم خواهم گفت...
-
۶۴..هومن
سهشنبه 24 خردادماه سال 1390 17:50
به انتظار نشستن خدارا هم سیگاری می کرد...اگر فکر میکرد...اگر فکر میکرد...
-
۶۳..هومن
یکشنبه 22 خردادماه سال 1390 04:31
با عرض سلام خدمت شما بازدیدکننده ی عزیز.میخواستم خدمتتون عرض کنم که ازین به بعد نوشته هایی که با عنوان هومن انتشار پیدا میکنن مربوط به من(هومن) هستند.خوشحال میشم نظرتون رو بخونم.از سوفی عزیزم که این اجازه رو به من داد خیلی ممنونم.موفق و پیروز باشید.هومن
-
۶۲..هومن
یکشنبه 22 خردادماه سال 1390 04:21
بی مترسک ماندی کلاغ...جالیزهای اضافه موقوف!
-
۶۱..هومن
یکشنبه 22 خردادماه سال 1390 04:20
هر نخ سیگار 15 دقیقه عمریست که میتوانم از انتظار تو کم کنم...
-
۶۰..هومن
یکشنبه 22 خردادماه سال 1390 04:17
حوا دوباره سیب بچین...من خسته ام...بگذار از اینجا هم بیرونمان کنند
-
۵۹
یکشنبه 22 خردادماه سال 1390 04:14
زندگی را نمیشود تحمل کرد...مگر دیوانگی چاشنی ان باشد...
-
۵۸
جمعه 13 خردادماه سال 1390 01:48
ای که به مادر شدنت می نازی ، هرزگیت را به یاد آر .
-
۵۷
شنبه 7 خردادماه سال 1390 01:34
پریشانم من...پریشان است جانم،نمی دانم از این تنهایی یا از این عالم هفت رنگی اما از هر دو بیزارم..پریشانم...آری من پریشانم،نمی دانم در این هستی کیستم؟ و در این راه گم کرد چیستم؟ گریزانم من .. ازخود و از تو،این را خوب می دانم.