وقتی از خرد فرمایشات رئیس و شرکت مذبور راحت میشوم ، سر از خیابون در میارم
ولوله و شلوغی خیابان و رفت و آمدها ، چانه زدن های خریداران ، تن زدن های پشت
ویترین همه و همه یاد آور آن است که سال جدیدی در راه است ... نفسم می گیرد
و به آن می اندیشم ... چرا خانه ی کوچک ما ، بوی از بهار در آن نمی پیچد؟