سیاهی کویر ِ چشمانت ، تنم را می لرزاند و من از این نگاه وحشت دارم...
یه جوری شدموحشت ازنگاه...
سلاممن هم ازحضورگرمت ممنونم...باش من هم هستم...پاینده باشی
سیاهی...کویر...چشم...لرزش !!!
سلام.چه خوب با هم تلفیقش شد.. من از سیاهی چشمهاش سکوت آموختم و تو ازش وحشت کردی...
چشماتو ببند و اسمشو تو دلت آروم چندبار بگو پشت هم...
salam mamnon ke sar zadin.age ba tabadol link movafeghi khabaram bede.
سلامممنون از حضورت و ممنون میشم این بار با فونت فارسی بنویسید.
سلام سوفی جان
یه جوری شدم
وحشت ازنگاه...
سلام
من هم ازحضورگرمت ممنونم...
باش من هم هستم...
پاینده باشی
سیاهی...کویر...چشم...
لرزش !!!
سلام.
چه خوب با هم تلفیقش شد..
من از سیاهی چشمهاش سکوت آموختم و تو ازش وحشت کردی...
چشماتو ببند و اسمشو تو دلت آروم چندبار بگو پشت هم...
salam mamnon ke sar zadin.age ba tabadol link movafeghi khabaram bede.
سلام
ممنون از حضورت و ممنون میشم این بار با فونت فارسی بنویسید.
سلام سوفی جان